لینک های اصلی
عضویت گیم نت ها
ورود گیم نت ها
بهترین بازیکنان کانتر
بهترین بازیکنان pes
لیست گیم نت ها
فرم ثبت امتیازات کانتر
فرم ثبت امتیازات pes
 مطالب و مقالات
اجتماعی و جامعه
اداری و مدیریت
اطلاعات عمومی
اقتصاد، پول و بانک ها
پزشکی سلامت
تاریخی
جغرافیا
درسی و کمک درسی
رایانه و نرم افزار
زبان و ادبیات
گیاه شناسی و کشاورزی
مذهبی و دینی
   بخش مطالب >> زبان و ادبیات

داستان شکایت از روزگار امام صادق (ع)

مجموعه مربوطه:زبان و ادبیات تاریخ نوشتن مطلب : 2021/11/30

این مطلب درمورد مفضل بین قیس است که به خاطر فقر و تنگدستی در محضر امام صادق شکایت می کند.

مطلب بصورت رایگان آماده دریافت است فقط دانلود کرده و استفاده کنید.
ردیف نوع فایلها تعداد فایل های موجود در داخل فایل زیپ تعداد صفحات اندازه فایل فرمت فایل دانلود دانلود کنید

لینک دانلود
1 word
pdf
XPS
فایلها ویرایش شده و آماده استفاده است فقط دانلود کنید.
  
3عدد 1 430 kB ZIP

داستان شکایت از روزگار

شکایت مفضل بن قیس از فقر و تنگدستی

مفضل بن قیس، سخت در فشار زندگی واقع شده بود. فقر و تنگدستی، قرض و مخارج زندگی او را آزار می داد. یک روز در محضر امام صادق، لب به شکایت گشود و بیچارگی های خود را مو به مو تشریح کرد:(فلان مبلغ قرض دارم، نمی دانم چه جور ادا کنم، فلان مبلغ خرج دارم و راه درآمدی ندارم، بیچاره شدم،متحیرم، گیج شده ام، به هر در بازی می روم به رویم بسته می شود...) در آخر از امام تقاضا کرد درباره اش دعایی بفرماید و از خداوند متعال بخواهد گره از کار فروبسته او بگشاید.

امام صادق(ع)، به کنیزکی که آنجا بود فرمود:(برو آن کیسه اشرفی که منصور برای ما فرستاده بیاور.) کنیزک رفت و فورا کیسه اشرفی را حاضر کرد. آنگاه به مفضل بن قیس فرمود:(در این کیسه چهارصد دینار است و کمکی است برای زندگی تو.)
مفضل بین قیس:مقصودم از آنچه در حضور شما گفتم این نبود، مقصودم فقط خواهش دعا بود.
امام صادق(ع): بسیار خوب، دعا هم می کنم. اما این نکته را به تو بگویم، هرگز سختیها و بیچارگیهای خود را برای مردم تشریح نکن، اولین اثرش این است که وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شکست یافته ای. در نظر ها کوچک می شوی، شخصیت و احترامت از میان می رود.